در فیلم پاییزان برای معرفی هر اپیزود از یک نقشه استفاده میشه. اپیزود سیسیل قسمت اول این فیلمه و مسلمه که این قسمت واسه خانواده من خیلی مهم بود و هر کی که تو اتاق بود، کاملا دقت میکرد.
«شما کی هستید؟ چی میخواید؟…. اونا آمریکائین!»
یادم میاد، صدای این زنی که تو زمینه داد میزد، تاثیر زیادی روی افراد مسن اتاق داشت. آخه اون دقیقا با همون لهجه ای اونا صحبت میکرد.
سربازا اومده بودن که بجنگن اما آلمانا رفته بودن. بجاش اونا افراد محلی رو پیدا کردن. وقتی اون سرباز آمریکایی شروع به ایتالیایی حرف زدن کرد، لهجه اش شبیه عموی من بود، آخه اونم سیسیلی – آمریکایی بود. البته عموم خیلی بهتر از اون صحبت میکرد.
تنها کسی که حاضر میشه به سربازا کمک کنه تا از میدون مین آلمانا عبور کنن، دختری به اسم کارملاست… چون اون هر روز به دنبال پدر و برادرش که تو دریا گم شده بودن به صخره های لب ساحل میرفت.
وقتی اون به جوخه کمک کرد تا به سلامتی از میدون مین عبور کنن با سربازی به نام “جو” که واسه دیده بانی باقی مونده بود، تنها شد. تو فیلم پائیزان “جو” های زیادی داریم.
جو ایتالیایی بلد نبود و کارملا هم انگلیسی نمیدونست. کارملا تا مطمئن نشده که “جو” آتیش سیگارشو قایم کرده، نمیذاره اون سیگار روشن کنه، چون مطمئنه که آلمانا هنوز همون نزدیکیها هستن.
«بیا کارملا، لبخند بزن،ما باید چند ساعت اینجا بمونیم. نگاه کن پائیزان، اسپاگتی، بامبی، مانجا…موسولینی…، حالا تو بگو ببینم انگلیسیت از ایتالیایی من بهتره یا نه…»
اونا غرق صحبتن، کاملا بی خیال
«میدونی، ما یه باغ داریم، مادرم توش گوجه فرنگی میکاره، من و خواهرم یه طناب به دوتا درخت گلابی بستیم تا تاب بازی کنیم، نگاه کن، همینجا…»
اونا بیخیال تر میشن، و وقتی جو فندکشو روشن میکنه تا اون بهتر عکسو ببینه… (صدای شلیک)… آلمانا نور رو میبینن و شلیک میکنن. “جو” بدجوری زخمی میشه…. کارملا دریچه رو میبنده تا اونو از آلمانا پنهان کنه.
وقتی آلمانا سر میرسن اون سعی میکنه اونا رو اغفال کنه. نشون میده که ترسیده و از اومدن اونا خوشحاله. اما بلاخره از موقعیت استفاده میکنه و به سمت “جو” میره… اما میبینه که دوست تازه اش مرده…
کارملا اسلحه جو رو بر میداره و به سمت آلمانیها شلیک میکنه… با صدای اسلحه جو آمریکاییها واسه کمک برمیگردن اما جسد جو رو پیدا میکنن… اونا فکر میکنن کارملا اونو کشته اما خبر ندارن که اونم مرده…
آلمانا کارملا رو کشته ان و رو صخره ها پرت کردن. آمریکاییها هیچوقت نمیفهمن که اون جونشو به خاطر اونا فدا کرده… اما ما میدونیم…
فعلا ادامه دارد…