اپرای آیدا (Aida)


اسماعیل پاشا، خدیو مصر، که سالن اپرای بزرگی در قاهره ساخته بود، در سال 1871 از جوزپه وردی (Giuseppe Verdi) موسیقیدان مشهور ایتالیایی می‌خواهد تا به مناسبت افتتاح کانال سوئز یک اپرای اختصاصی برای وی بنویسد. اما وردی که کار سفارشی نمی‌پذیرد، از این کار امتناع می‌کند اما در نهایت با گرفتن 150000 فرانک طلای فرانسه، این پیشنهاد را می‌پذیرد. او اپرای آیدا را بر اساس ، نمایشنامه ای از ماریت بی (Mariette Bey) نویسنده فرانسوی مصرشناس، پیاده می‌کند.


این اپرا در 4 پرده و با حضور 310 بازیگر زن و مرد اجرا می‌شود. بازیگران این اپرا عبارتند از :

آیدا، کنیز حبشی
آمنه ریس، دختر پادشاه مصر
آمونصرو، پادشاه حبشه، پدر آیدا
رادامس، فرمانده سپاه
رامفیس، کاهن اعظم

کشیش، سربازان، بردگان حبشی، زندانیان، مصریان و غیره.

پرده اول:
پرده ها روی باغ کاخ سلطنتی در ممفیس بالا می‌روند. رامفیس (Ramfis) کاهن اعظم به رادامس (Radames) فرمانده گارد سلطنتی، اعلام می‌کند که اهالی حبشه شورش کرده اند و ایزس (Isis) ، الهه حاصلخیزی، رادامس را برای آرام کردن شورش برگزیده است.
رادامس که عاشق آیدا (Aida) است امیدوار است که با برگزیده شدنش توسط خدایان پس از پیروزی، به عنوان پاداش، آیدا را طلب کند. آیدا کنیز محبوب پرنسس آمنه ریس (Amneris) دختر پادشاه است. اما آیدا به شدت نگران است. شورشیان حبشه قوم و خویشان وی هستند و آمونصرو (Amonasro) پادشاه حبشه، پدر آیدا است.
از طرف دیگر پرنسس خود عاشق رادامس است و انتخاب او به عنوان رهبر سرکوب شورشیان و وجود رقیبی چون آیدا، پرنسس را وا می‌دارد که برای رفتن به معبد و گفتن دعای خیر برای رادامس و سربازانش تعجیل کند.

 

پرده دوم:
پرده به روی اتاق آمنه ریس باز می‌شود. جایی که آیدا عشق و علاقه اش را به رادامس اعتراف می‌کند، این صحنه پربار از حسادت، با بازگشت پیروزمندانه رادامس متوقف می‌شود. رادامس پدر آیدا را که همراه با یک گروه از زندانیان به صف شده‌اند را شکست داده است.
این صحنه هنگامی که به طور ناگهانی پادشاه دختر خود آمنه ریس را به عنوان پاداش پیروزی به رادامس آشفته‌ایکه که به دنبال آیدا بوده، می‌بخشد به پایان می‌رسد.

 

پرده سوم:
در این صحنه ما پدر آیدا را می‌بینیم که به دخترش التماس می‌کند تا نقشه محرمانه نظامی ، حمله به حبشه را که دوباره سر به شورش گذاشته را، از رادامس بگیرد. آیدا به امید این‌که همراه با پدر و معشوقش به حبشه برود، این قول را می‌دهد.
در نهایت آیدا موفق می‌شود این نقشه را از رادامس که توسط آمنه ریس به بی‌ احتیاطی متهم شده، بگیرد.


پرده چهارم:
آمنه ریس در صدد است که از رادامس انتقام بگیرد. به همین منظور به سربازان دستور می‌دهد تا رادامس را به حضورش بیاورند و از او می‌خواهد که عشق او را قبول کند تا عفو وی را از پادشاه بگیرد. اما او که بدون عشق آیدا قادر به ادامه زندگی نیست، از این کار سر باز می‌زند.

رادامس محکوم می‌شود که در زیرزمین معبد زنده به گور شود. آیدا نیز داوطلبانه به وی ملحق می‌شود و لحظه ای که رادامس و آیدا در حال مرثیه خوانی هستند و امیدوار به زندگی در دنیایی بهتر ، پرده ها پایین می‌آید…