راستش خسته شدم… به کمی استراحت نیاز دارم. میخام یه مدت از اینترنت و دنیای مجازیش فاصله بگیرم. نمیدونم چقدر. شاید چند روز، چند هفته، چند ماه یا…
برای خداحافظی از ایتالیا و این وبلاگ، این ترانه از لیگابوئه (Luciano Ligabue) بهترین شرح حال بود. حکایت روزهایی که باهم بودیم و در نهایت به اینجا رسیدیم . تقدیمش میکنم به تمام خوانندگان وبلاگ. همیشه شاد و همیشه خوش باشید.
Di canzone in canzone
di casello in stazione
abbiam fatto giornata
che era tutta da fare
la luna ci ha presi
e ci ha messi a dormire
o a cerchiare la bocca
per stupirci o fumare
come se gli angeli fossero lì
a dire che si
e’ tutto possibile
از ترانه ای به ترانه ای دیگر
از تقاطع تا ایستگاه
ما روزی ساختیم،
که هنوز ساختنی بود.
ماه ما را گرفت،
و در خواب گذاشت.
یا دهانمان را گرد کرد،
برای سیگار کشیدن یا گیج شدن. (احتمالا منظور گیجی ناشی از مصرف مواد مخدره)
آن طور که اگر فرشتگان آنجا بودند
میگفتند که بله
همه چیز ممکن است.
Buonanotte all’Italia deve un po’ riposare
tanto a fare la guardia c’e’ un bel pezzo di mare
c’e’ il muschio ingiallito dentro questo presepio
che non viene cambiato, che non viene smontato
e zanzare vampiri che la succhiano li’
se lo pompano in pancia un bel sangue così
شب بخیر به ایتالیا، او باید کمی استراحت کند،
(بعد از) این همه نگهبانی و چشم داشتن به هر قسمت زیبای دریا.
خزه زردی (پوسیده ای) در این موطن است،
که تغییر نمیکند و برداشته نمیشود.
و پشه های خون آشامی که (خون ایتالیا را) میمکند آنجا هستند،
و شکمشان را با چنین خون زیادی پر میکنند.
Buonanotte all’Italia che si fa o si muore
o si passa la notte a volerla comprare
come se gli angeli fossero li’
a dire che si
e’ tutto possibile
come se i diavoli stessero un po’
a dire di no, che son tutte favole
شب بخیر به ایتالیایی که آنرا میسازی یا میکشی (جمله معروفی از گریبالدی، پدیدآورنده ایتالیای متحد)
یا به خواست خریدش شب را به سر میکنی.
آن طور که اگر فرشتگان آنجا بودند،
میگفتند که بله،
همه چیز ممکن است.
آن طور که اگر شیاطین مدتی میماندند
میگفتند که نه، همه اینها افسانه (بیهوده) است.
Buonanotte all’Italia che ci ha il suo bel da fare
tutti i libri di storia non la fanno dormire
sdraiata sul mondo con un cielo privato
fra San Pietri e Madonne
fra progresso e peccato
fra un domani che arriva ma che sembra in apnea
ed i segni di ieri che non vanno più via
شب بخیر به ایتالیایی که کارهای زیادی دارد (مشغول است).
کتابهای تاریخی اجازه نمیدهند بخوابد.
روی دنیا دراز کشیده با یک آسمان اختصاصی.
میان سنت پیترها و مادران مقدس،
میان پیشرفت و گناه،
میان آینده ای که میرسد، اما به نظر قادر به تنفس نیست.
و جراحاتی از دیروز، که از بین نمیروند.
di carezza in carezza
di certezza in stupore
tutta questa bellezza senza navigatore
come se gli angeli fossero li’
a dire che si
e’ tutto possibile
come se i diavoli stessero un po’
a dire di no, che son tutte favole
از دلجویی و نوازشی تا دلجویی و نوازشی دیگر،
از اطمینان تا سر گشتگی،
تمام این زیباییها بدون یک راهبر.
آن طور که اگر فرشتگان آنجا بودند،
میگفتند که بله،
همه چیز ممکن است.
آن طور که اگر شیاطین مدتی میماندند،
میگفتند که نه، همه این ها افسانه (بیهوده) است.
Buonanotte all’Italia con gli sfregi nel cuore
e le flebo attaccate da chi ha tutto il potere
e la guarda distratto come fosse una moglie
come un gioco in soffitta che gli ha tolto le voglie
e una stella fa luce senza troppi perche’
ti costringe a vedere tutto quello che c’e’
Buonanotte all’Italia che si fa o si muore
o si passa la notte a volersela fare…
شب بخیر به ایتالیا، با زخم هایی در قلبش،
و سرم هایی که توسط کسی که تمام قدرت را در دست گرفته به او وصل شده،
و مبهوت به او مینگرد، چنانکه او همسرش باشد،
یا یک بازی در اتاق زیر شیروانی که برایش جذاب نیست.
و ستاره ای که بی هیچ پرسشی میدرخشد،
وادارت میکند هر چیزی که آنجاست را ببینی.
شب بخیر به ایتالیایی که آنرا میسازی یا میکشی،
یا به قصد خواستنش شب را سر میکنی…