خیلی مسخره میشه اگه بخوای شاعری رو وصف کنی. بهتره خودت حسی رو که شعر به طبیعت میده، رو تجربه کنی، تا اونو بهتر درک کنی !
سال 1952، پابلو نرودا (Pablo Neruda) شاعر بسیار معروف شیلی، به دلیل عقاید کمونیستی به جزیره کوچک ایتالیایی تبعید میشود و زندگی ماریو روپ پولو را دگرگون میکند.
ماریو (ماسیمو ترویزی) پسر ماهیگیر فقیری است که نمیخواهد شغل پدرش را ادامه دهد، و به دنبال جستجوی کار به طور موقت به عنوان پستچی اختصاصی این شاعر بزرگ استخدام میشود.
او که سواد بالایی ندارد به شاعری علاقمند میشود و از پابلو یاد میگیرد که شعر بگوید و دنیا را به گونه ای دیگر ببیند.
ماریو که در ابتدا هیچ علاقه ای به زادگاهش ندارد، در انتهای این فیلم زیبا و شاعرانه، زیباییهای وطنش درک میکند اما فرصت خواندن آخرین شعرش که برای پابلو نرودا سروده (Canto a Pablo Neruda)، و جمعیت زیادی نیز مشتاق شنیدن آن هستند را پیدا نمیکند…
این فیلم در سال 1995 برنده جایزه اسکار گردید، اما بازیگر، کمک کارگردان و نویسنده آن، ماسیمو ترویزی (Massimo Troisi) بازیگر محبوب ایتالیایی، نتوانست این موفقیت بزرگ را جشن بگیرد!
او که علی رغم هشدار پزشکان در مورد ناراحتی قلبیش، به فعالیت خود در این فیلم ادامه میداد، سرانجام زندگیش را بر سر این فیلم گذاشت و درست 12 ساعت پس از پایان فیلمبرداری آخرین صحنه، به علت ایست قلبی از دنیا رفت.
دیدن این فیلم زیبا را به همه دوستداران سینمای ایتالیا توصیه میکنم.