به گذشته می‌رویم. قرن 14 میلادی. زمانی که هنوز فروشندگان کارت پستال و تولیدکنندگان شکلات برای تبدیل کردن روح عشق و علاقه واقعی به صنعتی تجاری، هم پیمان نشده بودند.

فرانچسکا پترارکا از سر شیفتگی کتابی می‌نویسد. اشعاری در وصف زندگی و مرگ بانویش لورا (Rime in vita e morta di Madonna Laura). غزل‌هایی آکنده از عشق شدید و یک جانبه پترارک به لورا، زن جوانی که اولین بار در کلیسا ملاقاتش می‌کند.

پترارک در وصف لورا 365 غزل سروده است. گاهی اوقات وی تمام روز خود را برای سرودن تنها یک شعر کوتاه عاشقانه صرف می‌کرد. به خاطر سون‌نت (sonnet) های بی نظیرش در قرن 14، پترارک به عنوان اولین شاعر سبک مدرن ایتالیایی شناخته می‌شود. به اشعار یا غزل‌های 14 سطری سون نت گفته می‌شود. در ادامه یکی از این سون‌نت های زیبای پترارک را باهم می‌خوانیم :

Era il giorno ch’al sol si scoloraro
per la pietà del suo factore i rai,
quando ì fui preso, et non me ne guardai,
chè i bè vostr’occhi, donna, mi legaro.

روزی بود که اشعه های خورشید در حال کمرنگ شدن بودند،

و به خاطر اندوه سازنده خودشان افسوس می‌خوردند. (منظور هنگام غروب آفتاب است)

زمانی که اسیر شدم و کسی مرا ندید.

بانویم، گرفتار چشمان تو شدم.
Tempo non mi parea da far riparo

contra colpi d’Amor: però m’andai
secur, senza sospetto; onde i miei guai
nel commune dolor s’incominciaro.

فرصتی برای محافظت از خود،

در برابر عشق نداشتم. به همین جهت

مطمئن و ثابت قدم رفتم و

مصیبت‌هایم در درد و رنج آغاز شد.

Trovommi Amor del tutto disarmato
et aperta la via per gli occhi al core,
che di lagrime son fatti uscio et varco.

عشق مرا کاملا بی سلاح یافت،

و راهش را از چشمانم به درون قلبم باز کرد،

که جایگاه و دروازه اشک شد.

Però al mio parer non li fu honore
ferir me de saetta in quello stato,
a voi armata non mostrar pur l’arco.

به نظرم (عشق) با من صادق نبود،

مرا با تیر زخمی کرد در همان حال،

به توی سراپا مسلح، کمانش را نیز نشان نداد.