روبرتو بنینی و ماسسیمو ترویزی

چند وقت پیش بود که هوس کردم یه بار دیگه بشینم و فیلم پستچی (Il Postino) رو تماشا کنم، فیلمی در مورد شعر و شاعری، که مرگ ناگهانی ماسسیمو ترویزی، بازیگر محبوب ایتالیایی، اونم درست بعد از پایان فیلمبرداری این فیلم، اونو به یاد موندنی تر کرده .

بی اختیار یاد شعری افتادم که روبرتو بنینی (Roberto Benigni) بعد از مرگ ماسسیمو ترویزی (Massimo Troisi) براش سروده…

روبرتو بنینی و ماسسیمو ترویزی روبرتو بنینی و ماسسیمو ترویزی

این دو دوستان صمیمی چندین ساله بودن. یه زوج کمدی، یکی از شمال ایتالیا و دیگری از جنوب. گذشته از فیلم « جز گریه کاری نمانده (Non ci resta che pinangere)»، اونا تو چندتا برنامه تلوزیونی هم باهم همکاری داشتند.

بنینی تو این شعر از اصطلاحات ناپلی و تکیه کلام های ترویزی استفاده کرده که سختی ترجمه رو دو چندان کرده. این بود که باز دست به دامن سیلویا و چند دوست اینترنتی دیگه شدم تا تو ترجمه این شعر کمکم کنن. ماحصلش اون چیزیه که در ادامه می‌بینید…

روبرتو بنینی و ماسسیمو ترویزی

Non so cosa teneva “dint’a capa”,
intelligente, generoso, scaltro,
per lui non vale il detto che è del Papa.
morto un Troisi non se ne fa un altro.
Morto Troisi muore la segreta
arte di quella dolce tarantella,
ciò che Moravia disse del Poeta
io lo ridico per un Pulcinella.

نمیدانم چه در سر داشت،

هوشمندی، بزرگی، زیرکی،

برای او، گفته پاپ ارزشی نداشت.

مرگ توریزی، مانند کس دیگری نبود.

مرگ توریزی مرگ اسرار بود،

(مرگ) هنر آن موسیقی لذت بخش.

آنچه (آلبرتو) موراویا درباره شاعر می‌گوید،

من نیز به یک پولچینلا می‌گویم.

La gioia di bagnarsi in quel diluvio
di “jamm, o’ saccio, ‘naggia, oilloc, azz!”

era come parlare col Vesuvio, era come ascoltare del buon Jazz.
“Non si capisce”, urlavano sicuri,
“questo Troisi se ne resti al Sud!”
Adesso lo capiscono i canguri,
gli Indiani e i miliardari di Holliwood!

لذت حمام کردن در آن بارش،

از “بیا بریم، میدونم، لعنتی، اون اینجاست، تف!”.

شبیه صحبت کردن با (آتشفشان) وزویو بود، شبیه گوش کردن به موسیقی خوب جاز.

آنها مطمئن فریاد می‌زدند، “نمی‌فهمیم”،

” بذار این ترویزی تو جنوب بمونه!”

(اما) حالا کانگرو ها هم می‌فهمند،

هندی ها و میلیاردرهای هالیود!

Con lui ho capito tutta la bellezza
di Napoli, la gente, il suo destino,
e non m’ha mai parlato della pizza,
e non m’ha mai suonato il mandolino.
O Massimino io ti tengo in serbo
fra ciò che il mondo dona di più caro,
ha fatto più miracoli il tuo verbo
di quello dell’amato San Gennaro

با او شناختم تمام زیبایی های،

ناپل، مردم و سرنوشتشان را.

او هرگز از پیتزا برایم نگفت،

و هرگز ماندولین برایم نزد.

آه ماسسیمو، تو را نگاه می‌دارم،

میان عزیزترین چیزی که دنیا به ما داده است.

سخن تو معجزه ای بزرگتر ساخت،

از آن سن جننارویی که به آن عشق می‌ورزیم.

Module cannot be rendered as the requested content is not (longer) accessible. Contact the administrator to get access.

______________________________

d’int a capa = dentro la testa
jamm, o’ saccio, ‘naggia, oilloc, azz! = andiamo, lo so, mannaggia, eccolo, cazzo

Pulcinella = بازیگر نمایشهای ایتالیایی (Commedia dell’Arte)

Vesuvio = آتشفشان معروف ناپل

Mandolin = سازرایج ناپل، شبیه گلابی با 3 یا 4 تار