روبرتو بنینی

 

تو نظرات پست قبلی آوای عزیز خبری به من داد که تیترش منو شوکه کرد: تیراندازی در کنسرت روبرتو بنینی! 

شاید قبلا هم بهتون گفته باشم که چقدر به این بزرگ مرد کوچک ارادت دارم  و همین طور گفته بودم که توجه به علاقمندی‌ها، یکی از روش‌های موثر یادگیری زبان هست .

ادعای بزرگی نکردم اگه بگم که سر در آوردن از حرف‌ها و سخنرانی‌های بنینی یکی از انگیزه های قوی من در یادگیری زبون ایتالیایی بوده و هست. هر وقت که مشکلات خوندن زبون ایتالیایی منو کلافه می‌کنه و خسته می‌شم، کافیه بشینم یکی از برنامه‌های بنینی از قبیل Inferno è paradiso، L’ultimo del paradiso، Tutto Benigni ، Senso della vita و … رو چند لحظه نگاه کنم تا دوباره انرژی از دست رفته بهم تزریق بشه و کارمو ادامه بدم.

به این بهانه می‌خوام توجه شما رو به یکی از دیالوگ‌های مورد علاقه ام از فیلم ببر و برف (La tigre e la neve) آخرین ساخته روبرتو بنینی در سال 2006 جلب کنم .


 

می‌دونم سایت Youtube برای اکثر دوستان فیلتره، اما متاسفانه لینک دیگه ای سراغ ندارم. پس یه فیلتر شکن بردارید و برای دیدن این قسمت از فیلم، اینجا رو نگاه کنید.

یه دوست با ذوق هم اومده دیالوگ این قسمت از فیلمو با عکس و موزیک میکس کرده که چیز جالبی از کار دراومده که ارزش یه بار دیدن رو داره. این کلیپ رو هم میتونید از اینجا تماشا کنید. .


Non scrivete subito poesie d’amore, Sono piu dificile, aspettate d’avere 80 anni.

Scrivete su un altro argomento, il mare, il vento, un termosifone, un tram è ritardo.

Non esiste una cosa più poetica di un’altra. La poesia non è fuori, è dentro.

زود نوشتن اشعار عاشقونه رو شروع نکنید. اونا کمی مشکلند. تا 80 سالگی صبر کنید. در مورد چیزای دیگه بنویسید. دریا، باد، رادیاتور، تراموایی که دیر کرده. هیچ چیزی شاعرانه تر از اون یکی نیست. شعر شامل همه چیز میشه.

 

Cos’è la poesia? Non chiederlo più, Guardati , la poesia sei tu.

Vestite bene le poesie, Cercate bene parole. Dovete scegliere a volte ci vogliono otto mesi per trovare una parola.

دیگه نپرسید چی شاعرانه است؟ خودتو نگاه کن، شاعرانه خود توئی!

لباس زیبا به شعرتون بپوشونید. دنبال کلمات خوب بگردید. بعضی وقتها شما برای پیدا کردن یه کلمه به هشت ماه زمان نیاز دارید !

 

Scegliere. La bellezza è cominciata quando qualcuno ha cominciato a scegliere. Dal Adam e Eva. Ho sapete Eva quanto ci ha messo prima di scegliere la foglia di fico giusta!

Come mi sta questa?

Come mi sta questa?

Come mi sta questa?

Ha spogliato tutti il paradiso terrestre.

انتخاب. زیبایی موقعی شروع شد که افراد شروع به انتخاب کردن. از زمان آدم و حوا. می‌دونید حوا چقدر طول کشید تا یه برگ انجیر انتخاب کنه که جلوشو بپوشونه؟

این چطوره؟

این چی؟

این یکی چطوره؟

اون تموم درختای بهشتو لخت کرد (برگ همشونو کند) !

 

Innamoratevi, Se no vi innamorate, tutto morto! morto tutto. Se vi innamorate, diventa tutto vivo.

Dilapidate la gioia, sperperate l’allegria, siate taciturni con esuberanza,

soffiate alla gente la felicità.

E come si fa? Guardiamo gli appunti…Non sono riuscito a leggerli.

عاشق شو، اگه عاشق نباشی، همه چی مرده اس، مرده اس همه چی. اگه عاشق باشی همه چی زنده میشه. لذتت رو پخش کن، خوشحالیتو به همه بده. غمگین و نارحت باش، اما شادی رو به مردم نشون بده.

چطوری؟ بذار به یادداشتام نگاه کنم… نتونستم بخونمشون !

 

Per trasmettere la felicità bisogna essere felici e per trasmettere il dolore bisogna essere felici.

Siate felici, dove ti patire, stare male, soffrire! Non abbiate paure soffri, Tutto il mondo soffre!

E se non avete i mezzi, non importa, per fare poesia serve 1 cosa: Tutto. Avete capito?

واسه اینکه شادی رو به مردم ببخشی باید شاد باشی و اگه بخوای ناراحتی رو بهشون بدی، بازم باید شاد باشی.

برای شاد بودن، باید رنج بکشی، ناخوش بشی، زحمت بکشی. از رنج کشیدن نترس، همه دنیا داره رنج می‌کشه.

اگه نمی‌فهمی منظور چیه، نگران نباش، برای شاعر بودن تنها یه چیز لازم داری: همه چی . متوجه شدی؟

 

Non cercate la novità, è la cosa più vecchia. E se un verso non vi viene da una posizione.

da questo, da cosi. buttatevi in terra! Da distesi si vede il cielo, guarda che bellezza.

Perché non mi ci sono messo prima?

I poeti non guardano, vedono. Fatevi obbedire dalle parole. Se la parola “muro” non vi ascolta, non usatela più, così impara.

دنبال مفهوم جدیدی نباش، این چیز جدیدی نیست. اگه این‌طوری … یا به این شکل تو یه وضعیت هیچ شعری به ذهنت نمی‌رسه، خودتو بنداز زمین. اگه دراز بکشی آسمون رو میبینی، زیبایی رو ببین.

چرا قبلا متوجه این نشده بودم؟

شاعری نگاه کردن نیست، دیدنه. بذار کلمات دنبالت بیان. اگه کلمه «دیوار» توجهتو جلب نمی‌کنه، دیگه ازش استفاده نکن. این‌طور یاد بگیر.


Che è questo? Boh!

Questa è la bellezza, come quei versi che voglio che rimanere scritti lì per sempre.

Cancellateli, cominciamo, la lezione è finite …

چی؟ کسی نظری نداره!، خب!

زیبایی اینه، مثل اون اشعار (اشعار رو تخته سیاه) که دلم می‌خواد برای همیشه اونجا بمونن.

پاکش کنید، از نو شروع می‌کنیم. درس تموم شد…

این فیلم دیالوگ‌های شاعرانه و زیبای زیادی داره، اگه از این موضوع خوشتون اومده، می‌تونید از تاپیک دیالوگهای فیلم ببر و برف که یه زمانی تو شهر مجازی پارسیان نوشته بودم هم دیدن کنید. فقط بدی این سایت اینه که باید توش ثبت نام کنید.