تو اینجا هم ترانههای قدیمی براتون گذاشتم هم ترانه های جدید. با ترانه های داغی که هنوز هیچ جا منتشر نشده چطورید؟…
همونطور که تو پست فستیوال موسیقی ایتالیا گفتم، ترانههایی که تو این فستیوال خونده میشه، قبلا هیچ کجای دیگه منتشر نمیشه. اما تو دنیای امروز ظاهرا هیچ رازی پنهان نمیمونه.
تو جستجویی که برای متن ترانه های شرکت داده شده تو مسابقه سن رمو کردم، موفق شدم متن 5-6 تاشونو بدست بیارم، هرچند واسه به دست اوردن فایلهای صوتیشون شانسی نداشتم.
بین ترانه هایی که پیدا کردم، این ترانه توتو کوتونیو (Toto Cutugno) متن بسیار زیبایی داشت. اگه ریتم موسیقیش هم به قشنگی متنش باشه بعید نیست که بتونه مقام خوبی تو مسابقه به دست بیاره. البته بهتره قضاوت رو بذاریم واسه هفته بعد که این ترانه رو تو فستیوال سن رمو بشنویم.
در ادامه توجه شما رو جلب میکنم به متن و ترجمه این ترانه زیبا. اگه شانس شما تو پیدا کردن متن ترانه های سن رموی امسال از من بیشتر بود، به منم معرفیش کنید تا ترجمه قشنگاشو اینجا هم بیارم .
Un Falco Chiuso In Gabbia
شاهینی اسیر در قفس
A volte le parole dette son velenose e maledette
گاهی کلمات گفته شده تلخ و زهر دار هستند،
E sfoghi tutta la tua rabbia sei come un falco chiuso in gabbia
و تو خشم را از خود دور میکنی، مثل شاهینی اسیر در قفس هستی.
Il tuo rifugio è la tua stanza e poi rifiuti e neghi l’evidenza
پناهگاه تو اتاقت است و سپس هر مدرکی را انکار میکنی،
Di un amore malato di un amore ferito fra di noi
از عشقی بیمار، از عشقی زخم خورده میان ما.
Due fari spenti nella notte e con l’orgoglio io faccio a botte
دو فانوس خاموش در شب است و من با غرورم میجنگم.
Ti vedo li fra le sue braccia le stesse smorfie la stessa faccia
تو را در آغوشش میبینم، با همان ادا و اصول، همان چهره
E nel silenzio muoio dentro ti sto perdendo e sale il mio tormento
تو و نمک زخمم را گم میکنم، در سکوت از درون میمیرم،
Di un amore tradito di un amore sconfitto
از عشقی بی وفا، از عشقی شکست خورده.
Ci siamo persi tante volte dentro a delle stupide bugie io e te
من و تو همدیگر را بارها میان دروغهای احمقانه گم کردیم،
Ci siamo amati e odiati per assurde gelosie
به هم عشق ورزیدیم و از هم متنفر شدیم، بخاطر حسادتهای پوچ و مضحک.
Fra mille dubbi ma senza un perché
میان هزاران شک و تردید بی دلیل،
Come eravamo felici e come si stava bene sempre insieme
چقدر خوشحال بودیم و چقدر باهم خوب بودیم.
E i nostri sogni invano mano nella mano
با رویاهای عبثمان دست در دست هم بودیم.
Ma tu adesso con chi sei
اما اکنون چه کسی با توست؟
Ci sto provando a dare un senso
سعی میکنم دلیلی پیدا کنم،
Ma quale senso se poi ci penso
اما فکر میکنم آخر چه چیزی بود،
Che non ti ho dato mai abbastanza
که به اندازه کافی به تو نداده بودم،
Invece tu mi hai dato la tua esistenza
در حالی که تو تمام هستیت را به من داده بودی.
Ma adesso basta vado avanti
اما حالا کافیست، به راهم ادامه میدهم.
Ma che fatica andare a passi stanchi
اما چه سخت است رفتن با پاهای خسته،
Di un amore sprecato di un amore sfinito
از عشقی بی وفا، از عشقی شکست خورده
Ci siamo perdonati emozionati dentro un letto caldo io e te
افسوس که من و تو احساسمان، در بستری گرم را فراموش کرده ایم.
Ho scritto tante volte dentro a mille rose rosse
میان هزاران گل سرخ بارها نوشته ام،
“Sei la mia vita e fai parte di me”
” تو زندگی من و پاره تن منی”
Come eravamo felici e come si stava bene sempre insieme
چقدر خوشحال بودیم و چقدرهمیشه باهم خوب بودیم.
E i nostri sogni invano mano nella mano
با رویاهای عبثمان دست در دست هم بودیم.
Ma tu adesso non ci sei
اما تو حالا رفته ای.
Ci siamo persi tante volte dentro a delle stupide bugie io e te
من و تو همدیگر را بارها میان دروغهای احمقانه گم کردیم،
Ci siamo amati e odiati per assurde gelosie
به هم عشق ورزیدیم و از هم متنفر شدیم، بخاطر حسادتهای پوچ و مضحک.
Fra mille dubbi ma senza un perché
میان هزاران شک و تردید بی دلیل،
Come eravamo felici e come si stava bene sempre insieme
چقدر خوشحال بودیم و چقدر باهم خوب بودیم.
E i nostri sogni invano mano nella mano
با رویاهای عبثمان دست در دست هم بودیم.
Ma tu adesso non ci sei…
اما تو حالا رفته ای…