Ottava Lezione:
La felicita:
Signorina! Una parola! Una sola parola, e sarò l’uomo più felice del mondo!
Cretino!
Anche lei…
Ancora una volta, signor carabiniere io le assicuro che questo cane non mi appartienne…
Però le viene dierto.
Anche lei mi viene dietro, eppure non mi appartiene!
In tribunale:
L’ imputato ha l’aspetto di una persona per bene.
Il presidente non sa se deve dare del lei o del voi.
Finalmente si resolve e Comincia:
Dunque, noi abbiamo rubato…
Adagio, interrompe l’ imputato. Se ha rubato lei, non lo so, ma io no.
درس هشتم:
خوشبختی
دختر خانم! یه کلمه، تنها یک کلمه و من خوشبخت ترین مرد دنیا خواهم بود.
احمق، نفهم!
شما نیز…
یکبار دیگه، آقای ژاندارم، من به شما اطمینان میدم که این سگ مال من نیست…
با این وجود اون دنبال شما میاد.
شما هم دنبال من میایید، اما مال من نیستید!
در دادگاه:
متهم چهره یه شخص خوب رو داره (به نظر آدم حسابی میاد).
رئیس محکمه نمیدونه Lei بگه یا Voi (محترمانه صحبت کنه یا معمولی).
بلاخره مصمم میشه و شروع میکنه:
خوب، ما دزدیده ایم…
متهم با ملایمت (حرف رئیس را) قطع میکند. اگر شما دزدیده اید، من خبر ندارم، من نه.
لغات:
برای راحتی، منبعد شکل مونث لغات رو با اضافه کردن a نشون میدم، مثلا Solo-a یعنی Solo مذکره و Sola شکل مونثشه!
هشتم |
Ottavo-a |
تنها |
Solo-a |
مطمئن کردن |
Assicurare |
اطمینان میدهم |
Assicuro |
خواهم بود |
Sarò |
آمدن |
Venire |
میاید |
Viene |
دانستن |
Sapere |
میداند |
Sa |
بایستن- مکلف بودن |
Dovere |
باید (سوم شخص مفرد حال ساده) |
Deve |
قطع کردن |
Interrompere |
قطع میکند – میبرد |
Interrompe |
شروع کردن |
Cominciare |
شروع میکند |
Comincia |
مصمم کردن |
Risolvere |
مصمم شدن |
Risolversi |
مصمم میکند |
Risolve |
مصمم میشود |
Si risolve |
ژاندارم |
Carabiniere |
شخص |
La persona |
یه آدم حسابی (خوب) |
Una persona per bene |
اشخاص خوب و حسابی |
Gente per bene |
با این وجود – معهذا |
Però |
معهذا – معذالک |
Eppure |
ما |
Noi |
شما |
Voi |
دادن |
Dare |
مخفف Di il |
Del |
محترمانه صحبت کردن |
Dare del Lei |
شما گفتن |
Dare del voi |
متهم کردن |
Imputare |
متهم |
Imputato-a |
دزدیدن |
Rubare |
دزدیده |
Rubato-a |
بیشتر |
Più |
باهوش |
Intelligente |
نیز – هم |
Anche |
عقب |
Dietro |
دنبال … بودن و رفتن |
Andare dietro a … |
پس – خوب |
Dunque |
آیا (به معنی تردید) |
Se |
نمیدونم آیا میاد یا نه! |
Non so se verrà |
توضیحات:
مخففهای زیر رو به خاطر بسپرید:
al = a Il della = di la del = di il
احتمالا تا حالا خودتون فهمیدید که di بعضی وقتها نقش کسره فارسی رو هم ادا میکنه. به مثالهای زیر توجه کنید:
L’ uamo più felice del mondo خوشبخت ترین مرد دنیا
L’ aspetto di una persona per bene چهره یه مرد خوب
Servizio della polizia خدمت پلیس
تمرین:
Io sono, Lei è, noi siamo.
Io ho, Lei ha, noi abbiamo.
Io parlo, Lei parla, noi parliamo.
Io resto, Lei resta, noi restiamo.
Io lavoro, Lei lavora, noi lavoriamo
Io penso, Lei spera, noi speriamo.
Io voglio, Lei vuole.
Io so, Lei sa.
من هستم، شما هستید، ما هستیم.
من دارم، شما دارید، ما داریم.
من حرف میزنم، تو حرف میزنی، ما حرف میزنیم.
من میمانم، شما میمانید، ما میمانیم.من کار میکنم، شما کار میکنید، ما کار میکنیم.
من فکر میکنم، شما فکر میکنید، ما فکر میکنیم.
من امیدوارم، شما امیدوارید، ما امیدواریم.
من میخواهم، شما میخواهید.
من میدانم، شما میدانید.
توضیحات:
در اغلب موارد تو صحبتها از ضمیر استفاده نمیشه و به جای من میگویم، اغلب میگویم استعمال میشه و اگر جایی دیدید ضمیر استفاده شده یا به خاطر تاکید روی شخص هست و اما در جاهایی که افعال بیقاعده هستند و نمیشه از رو اونا ضمیر رو حدس زد، برای جلوگیری از اشتباه باید ضمیر گفته بشه. مثلا Parla بدون ضمیر سه تا معنی شما حرف میزنید ، او (مذکر و مونث) حرف میزند رو میده.