Trentesima Lezione

 

:Gli onori sono oneri

Facchino! Facchino! – Eccomi, signore, quail sono le sue valigie?

Prenda queste due; attenzione alla piccola, è fragile.

Bene, signore, vuole un tassi?

No, lascierò le valigie al deposito.

Al deposito? Allora mi segua, signore, per di quà.

Ecco la ricevuta di deposito. – Quanto costa?

Ora non c’è niente da pagare. Si paga al ritiro.

Non so bene quanto dare di mancia al facchino.

Due lire saranno forse troppe? Gli do una e cinquanta.

Vedo che gli ho dato abbastanza e non troppo.

perchè mi dice : – Grazie, signore,

e porta la mano al berretto,

ma senza levarselo.

Ricordo il motto «Gli onori sono oneri»,

e me ne vado soddisfatto.

درس سی ام

 

احترامات پر خرج هستند.

حمال! حمال! – اینجایم، آقا، چمدان‌های شما کدام هستند؟

این دوتا را بردارید، به آنکه کوچکتر است توجه کنید، شکستنی است.

خوب، آقا، آیا یک تاکسی می‌خواهید؟

نه، چمدان‌ها را به انبار خواهم سپرد.

انبار؟ پس به دنبالم بیایید، آقا، از این‌طرف.

این قبض رسید انبار است. – چقدر باید داد؟

الان پرداختی نیست، هنگام پس گرفتن پرداخته می‌شود.

درست نمی‌دانم چقدر باید به حمال انعام بدهم.

دو لیره شاید زیاد باشد؟ یک لیره و پنجاه سانتیم به او می‌دهم.

می‌بینم که به اندازه به داده ام نه زیاد.

چون به من می‌گوید : – متشکرم آقا،

و به کلاهش دست می‌برد،

اما بدون آن‌که آنرا از سر بردارد.

ضرب المثلی به خاطر می‌آورم «احترامات خرج برمی‌دارند»

و با خشنودی راه خود را می‌روم.

 

لغات و اصطلاحات:

سی

Trenta

سی ام

Trentesimo

گرفتن

Prendere

بگیرید

Prenda

تعقیب کردن

Seguire

تعقیب کنید

Segua

پرداختن

Pagare

پرداخت شدن

Pagarsi

می‌پردازد

Paga

پرداخته می‌شود – می‌پردازند

Si paga

ترک کردن – گذاشتن

Lasciare

خواهم گذاشت

Lascierò

بودن

Essere

خواهند بود

Saranno

دادن

Dare

داده ام (ماضی نقلی)

Ho dato

می‌دهم

Do

گفتن

Dire

می‌گوید

Dice

بردن

Portare

می‌برد

Porta

به خاطر آوردن

Ricordare

به خاطر می‌آورم

Ricordo

دیدن

Vedere

می‌بینم

Vedo

رفتن

Andare

می‌روم

Vado

به راه خود رفتن

Andarsene

به راه خود میروم

Me ne vado

حمال – باربر

Facchino

دقت – توجه – مراقبت

Attenziono

توجه و دقت کردن

Fare attenzione

تاکسی

Tassi

با تاکسی رفتن

Andare in tassi

انبار – مخزن

Deposito

رسید – قبض رسید

Recevuta

وصول نامه ای را اعلام کردن

Accusare ricevuta d’una lettera

استرداد – بازنشستگی

Ritiro

استرداد یک پول

Il ritiro d’una soma

ژنرال بازنشسته

Generàle in ritiro

کارمند بازنشسته

Funzionario in ritiro

انعام – پول چایی

Mancia

انعام دادن

Dare una mancia

کلاه – کاسکت

Berretto

کلاه شب

Berretto da notte

کلاه برداشتن

Levarsi il berretto

ضرب المثل – پند – شعار

Motto

بدون گفت کلمه ای

Senza far motto

احترام – افتخار

Onore

پرخرج – سنگین – دشوار

Oneroso

شکستنی – ترد – ضعیف

Fragile

اجناس شکستنی (اصطلاح تجارتی)

Merci fragili

شیئی شکستنی

Roba fragili

جنس ضعیف – جنس لطیف

Il sesso fragile

یک تکیه گاه ضعیف

Un fragile appoggio

زیاد – بسیار – زیادی

Troppo

بسیار دور

Troppo lontano

لطف بیش از اندازه

Troppa bontà

اشخاص زیاد

Troppi uomini

کمی بیش از اندازه

Un po’ troppo

او خیلی می‌خورد

Egli mangia troppo

حوصله بیش از اندازه می‌خواهد

Ci vuole troppa pazienza

خشنود – راضی

soddisfatto

اینجا

Qua

بیا اینجا

Vien qua

اینجا و آنجا

Qua e là

کدام – چه

Quale

کدام یک از شما؟

Quale di voi?

نمی‌دانم کدام…

Non so quale

خواهیم دید کدام خارج خواهد شد.

Vedermo quale uscirà

ببینید کدام یک را می‌پسندید

Guardate quale vi piace.

نمی دام چه کسی

Quale risposta persona.

او می‌داند تکلیفش چیست.

Intende quale è il suo dovere.

به اندازه – به قدر کفایت

Abbastanza

پول کافی ندارم

Non ho abbastanza denaro

 

توضیحات:

1. Fucchino در لغت به معنی شخص رذل و بی‌شرف است، اما این کلمه در ایتالیا برای صداکردن باربران رایج است. Portatore کلمه محترمانه باربر است.

2.

برداشتن – بلند کردن

Levare

بدون برداشتن کلاهش

Senza levarsi il berretto

بدون برداشتن آن

Senza levarse lo

همان طور که می‌بینید Si در جلوی ضمیر به Se تبدیل می‌شود. قبلا چنین موردی را در mi که به me تبدیل می‌شد، را دیده بودید.

 

تمرین:

Il controllore: I biglietti signori, prego.

Il viaggiatore: Un minuto, per favore, non trovo più il mio biglietto.

Si frugal nelle tasche, apre il portafoglio,

il portamonete, ma tutto senza successo.

Il controllore: Mi dispiace, signore ma se non ha il biglietto …

Il viaggiatore: Ma l’ho ! ne sono certo! Aspetti ancora un po’.

Il controllore: Ripasserò fra un momento.

Il viaggiatore: Non comprendo che mi avviene.

(Trionfante): Eccolo finalmente! Meglio tardi che mai, come si suol dire.

 

کنترلچی: آقایان، خواهش می‌کنم بلیط‌ها.

مسافر: لطفا یک دقیقه، بلیطم را پیدا نمی‌کنم.

او در جیب‌هایش می‌گردد، کیف را باز می‌کند،

کیف پول را، اما همه بی نتیجه است.

کنترلچی: متاسف آقا، اگر بلیط ندارید …

مسافر: اما من دارم! مطمئنم! بازهم کمی صبر کنید.

کنترلچی: لحظه ای دیگر باز می‌گردم.

مسافر: نمی‌فهمم مرا  چه شده است.

(پیروزمندانه): بلاخره پیدا شد! چنان‌که در مثل می‌گویند، دیر بهتر از هرگز.

 

توضیحات:

1.

جیب

La tasca

جیب‌ها

Le tasche

 

همان طور که می‌بیند حرف h در جمع تنها برای از بین نرفتن طرز تلفظ به کار رفته است.

2.

عزیمت کردن

Partire

عزیمت کنید !

Parta !

خواندن

Chiamare

خواندن !

Chiami !

 

برای تبدیل مصادر مختوم به ire به افعال امری از a و مصادر مختوم به are از i استفاده می‌شود.