:Venticinquesima Lezione

 

Compro un giornale

 

All’ uscita della galleria arriviamo a Domodossola,

la prima stazione italiana.

Leggo le iscrizioni sui muri della stazione.

Capo stazione, Telegrafo, Sala d’ aspetto, Uscita,

Ritirata, Merci e bagagli, Caffè – Ristorante.

Sul marciapiede, doganieri, soldati in grigio – verde,

carabinieri in divisa nera.

In fine sono in Italia.

Me lo confermano anche i cartelli della pubbicità.

Pasta A., Olio S., eccetera,

e un venditore di giornali, che grida:

Il Corriere! La gazzetta! La Stampa!

Lo chiamo con un «Psstt!» (che si comprende in tutte le lingue)

E gli chiedo «La Stampa»

Non so perchè, ho vergogna di domandargli quanto costa,

e gli do una lira. Mi dà il resto.

E così vedo che il prezzo del giornale è di venti centesimi.

 

درس بیست و پنجم

 

یک روزنامه می‌خرم

در انتهای تونل به دمودسلا می‌رسیم،

اولین ایستگاه ایتالیایی.

نوشته های روی دیوارهای ایستگاه را می‌خوانم.

رئیس ایستگاه، تلگراف، سالن انتظار، خروج،

دستشویی، مالتجاره ها و باربریها، کافه – رستوران.

در راهرو طول خط آهن، مامورین گمرک، سربازان با انیفورم خاکستری – سبز،

ژاندارم ها با اونیفرم سیاه.

بلاخره در ایتالیا هستم.

تابلوهای آگهی هم آن را برایم تایید می‌کنند.

خمیر A، روغن S،و غیرو،

و یک فروشنده روزنامه که داد می‌زند:

ایل کری یر! ، لا گادزتا! ، لا ستامپا!

من او را با یک « پیست!» ( که در تمام زبان‌ها فهمیده میشود) صدا می‌زنم.

و از او لاستامپا را می‌خواهم.

نمی‌دانم چرا، خجالت می‌کشم از او بپرسم چنده،

و به او یک لیره میدهم. بقیه را به من می‌دهد.

به این صورت می‌بینم که قیمت روزنامه بیست سانتیم است.

 

لغات و اصطلاحات:

تایید کردن

Confermare

فروختن

Vendere

فروشنده

Venditore

صدا زدن

Chiamare

پی دکتر فرستادن

Mandare a chiamare il medico

آهن ربا، آهن را جذب می‌کند

La calamita chiama il ferro

فهمیدن – شامل بودن

Comprendere

فهمیده شده

Comprendersi

خواستن – مطالبه کردن

Chiedere

پرسیدن – تقاضا کردن

Domandare

چیزی را از کسی خواستن

Domandare una cosa a uno

ارزیدن

Castare

خارج شدن

Uscire

خاتمه – انتها

Uscita

پس گرفتن – کناره گیری کردن از

Ritirare

محل کناره گیری – دستشویی

Ritirara

نوشته – کتیبه

Iscrizione

دیوار

Muro

دیوارها گوش دارند

I muri hanno orecchi

تلگرام – تلگراف

Telegramma

سالن غذا خوری

Sala da parnzo

سالن انتظار

Sala d’ aspetto

پیاده رو – راهرو – طول خط آهن

Marciapiede

سرباز

Soldato

روغن

Olio

و غیرو

Eccetra

پست – پیک – قاصد

Corriere

پیک سوار

Un corriere a cavallo

با پست آینده جواب دادن

Rispondere a volta di corriere

روزنامه

Gazzetta

چاپ – مطبوعات

Stampa

چاپی

A Stampa

اختراع چاپ

L’ invenzione della stampa

زیر چاپ

In corso di stampa

آزادی مطبوعات

La libertà della stampa

شرم و خجالت – ننگ و رسوایی

Vergogna

از خجالت مردن

Morir dalla vergogna

کار کردن عیب نیست

A lavorar non è vergogna

قیمت

Prezzo

قیمت های مناسب

Prezzi discreti

قیمت مقطوع

Prezzo fissco

یک صدم

Centesimo

عوض کردن

Cambiare

جا عوض کردن

Cambiare di posto

تغییر منزل دادن

Cambiare casa

صرافی

Cambio

مبلغ

Somma

یک مبلغ افسانه ای

Una soma favolosa

هزینه

Spesa

خرج در رفته

Netto di spese

به هزینه دولت

A spese dello Stato

عقل و هوش – حق

Ragione

عقل خود را از دست دادن

Perdere la ragione

به من حق دادن

M’ hanno dato ragione

به او بگو

Digli

 

توضیحات:

1-

خریدن

Comprare

ما می‌خریم

Compriamo

من می‌خرم

Compro

آنها می‌خرند

Comparano

شما (او) می‌خرید

Compra

 

 

خواندن

Leggere

ما می‌خوانیم

Leggiamo

من می‌خوانم

Leggo

آنها می‌خوانند

Leggono

شما (او) می‌خوانید

Legge

 

فریاد زدن

Gridare

ما داد می‌زنیم

Gridiamo

داد می‌زنم

Grido

ایشان داد می‌زنند

Gridano

شما (او) داد می‌زند

Grida

 

صدا زدن

Chiamare

Chiamiamo

صدا می‌زنم

Chiamo

Chiamano

Chiama

 

فهمیدن

Comprendere

Comprendiamo

Comprendo

Comprendono

Comprende

 

2- Chiedere = domandare به معنی خواستن

برای بیان «چیزی را از کسی خواستن» برای افعال فوق از a  به معنی به استفاده می‌شود:

 

Domandare una cosa a uno                   چیزی را از کسی خواستن

Chiedere parere a uno                          نظر از کسی خواستن

 

3- Di  اغلب به عنوان کسره فارسی، و گاهی نیز به معنای از به کار می‌رود:

 

صندوق نامه ها

Cassetta delle lettere

شعر دانته

Il poema di Dante

رفیق مدرسه

Compagno di scuola

شهر فلورانس

La città di Firenze

اهل شهر پروز است

È di perugia

ماریو ویچنتی فرزند میشل

Mario Vicenti di Michele

این اسب کیست؟

Di chi è quell cavallo

دانش آموز حقوق

Studente di legge

کمی بلندتر از من است

È più alto di me

 

گاهی هم Di به صورت اضافی و صرفا زینتی به کار می‌رود:

به هنگام بهار

Di primavera

به هنگام شب

Di notte

بله گفتن، نه گفتن

Dire di sì, di no

گمان کنم فردا بروم

Credo di partire domani

 

 

تمرین:

 

Ha del denaro italiano?

Sì, ho cambiato mille franchi prima di partire.

Ha fatto bene, io non ne ho.

Ci sarà un ufficio cambio nella stazione.

Farse, ma probailmente mi casterà di più che in una banca.

Allora cambi soltanto una piccola somma,

per le spese di viaggio.

Ha ragione, ci vado subito.

Faccia presto (In fretta), il treno parte fra sette minuti.

 

آیا پول ایتالیایی دارید؟

بله، قبل از حرکت هزار فرانک تبدیل کردم.

خوب کردید، من از آن ندارم.

حتما در ایستگاه صرافی وجود خواهد داشت.

شاید، اما احتمالا گرانتر از بانک برایم تمام می‌شود.

در این صورت فقط مبلغ کمی تبدیل کنید،

برای مخارج سفر.

حق با شماست، الان آنجا می‌روم.

عجله کنید، قطار ظرف هفت دقیقه حرکت می‌کند.

 

به وسط درسا رسیدیم، اطلاعاتمون بیشتر شده، مشکلات گرامری زیاد داریم، اما فعلا اهمیتی ندید، تنها سعی کنید جملات رو بفهمید وتکرار کنید. دستور زبان رو بعدا می‌خونیم. تا موفقیت راه درازی نمونده! ادامه خواهیم داد.