Ventinovesima Lezione:

 

Per chi vuole viaggiare econmicamente sulle ferrovie italiane,

i cestini offrono una gran comodità.

Sì trvano in tutte le stazioni più importanti,

tra le ore undici e quattordici, o diciotto e ventuna,

Cioè, al momento dei pasti.

Appena si è fermato il treno, si sente la voce del venditore : cestini, cestini !

Dalla finestrina dello scompartimento io ne compro uno, per sei lire.

Il “csetino” non è che un sacco di carta, con fondo di cartone,

ma contiene tutto l’ occorrente per un pasto :

alcune fette di salame e prosciutto come antipasto

un’ ala di pollo arrosto, due panini, una banana ed un’ arancia,

un pacchettino di biscotti ed un fiaschetto di vino, con tappo di carta.

Mangio di buon appetite, colle dita, bevendo dal fiascheyyo.

Soltanto quando ho finito, scopro nel fondo del cestino,

una posata di latta ed un bicchiere di carta.

Meglio tardi che mai!

 

درس بیست ونهم:

 

برای کسی که می‌خواهد روی راه آهن‌های ایتالیایی به طور اقتصادی مسافرت کند،

زنبیل‌های مسافرتی وسیله راحتی بزرگی را عرضه می‌کنند.

آنها در تمام ایستگاههای مهم یافت می‌شوند،

بین ساعات یازده و چهارده یا، هجده و بیست ویک،

یعنی مواقع صرف غذا.

به مجرد توقف ترن، صدای فروشنده شنیده می‌شود : زنبیل‌های سفری، زنبیل‌های سفری !

از پنجره کوپه من یکی از آن به شش لیره میخرم.

زنبیل مسافرتی چیزی جز یک کیسه کاغذی با ته مقوایی نیست،

اما همه لوازم یک وعده غذا را دارد:

چند قطعه گوشت نمک زده و ژامبون به عنوان پیش غذا

یک بال جوجه سرخ شده، دوتا نان کوچک، یک موز و یک نارنج،

یک بسته کوچک بیسکویت و یک بطری کوچک شراب، با سر بطری کاغذی

تنها هنگامی که تمام کرده ام، در ته زنبیل کشف می‌کنم،

یک سرویس (قاشق و چنگال) حلبی و یک لیوان کاغذی

دیر بهتر از هرگز (ضرب المثل)

 

لغات و اصطلاحات:

بیست ونه

Ventinove

پیدا کردن – یافتن

Trovare

خود را پیدا کردن

Trovarsi

متوقف کردن

Fermare

خود را متوقف کردن

Fermarsi

شنیدن – حس کردن

Sentire

شنیده شدن – حس شدن

Sentirsi

شامل بودن

Contenere

تئاتر گنجایش دوهزار نفر را دارد

Il teatro contiene duemila spettatori

آب دریا شامل نمک است

L’acqua di mare contiene il sale

آشامیدن

Bere = Bevere

کشف کردن

Scoprire

زنبیل کاغذی

Cestino

سبد – زنبیل

Cesta

آهن

Ferro

راه (جمع: Vie)

Via

را آهن

Ferrovia

لحظه – زمان

Momento

غذا

Pasto

بعد از غذا

Dopo pasto

کم غذا بودن

Essere di poco pasto

پنجره

Finestra

روزنه – دریچه

Finestrina = Finestrino

کیسه – کیف

Sacco

یک کیسه گندم

Un sacco di grano

کاغذ

Carta

یک برگ کاغذ

Un foglio di carta

نقشه جغرافی

Carta geografica

نقشه ایتالیا

La carta d’ Italia

ورق های بازی

Carte da gioco

ته – قعر

Fondo

قعر دریا

Il fondo di mare

به کنه مطلبی رفتن

Andare al fondo d’una cosa

از ته قلب

Dal fondo del cuore

مقوا

Cartone

لوازم

Occorrente

لوازم التحریر

L’ occorrente per scrivere

برش – قطعه – قاچ

Fetta

یک تکه ژامبون

Una fetta di prosciutto

قطعه قطعه کردن

Fare a fette

گوشت خشک شده – سوسیسون

Salame

پیش غذا

Antipasto

بال

Ala

جوجه

Pollo

بوقلمون (جوجه هندی)

Pollo d’ India

نان

Pane

نان کوچک

Panino

ساندویچ

Panino gravido

موز

Banana

نارنج

Arancia

رنگ نارنجی

Color arancio

بسته

Pacchetto

بسته کوچک

Pacchettino

بیسکویت

Biscotto

قمقمه

Fiasca

شیشه – بطری کوچک

Fiaschetto

در بطری – چوب پنبه

Tappo

اشتها

Appetito

با اشتهای تمام میخورد

Mangia di buon appetito

به کسی که مشغول صرف غذاست گفته می‌شود

Buon appetito

اشتها با خوردن می‌آید (ضرب المثل)

L’ appetite vien mangiando

انگشت (جمع Le dita)

Dito

انگشتان پا

Le dita del piede

چیزی را کامل دانستن (روی نوک انگشتان داشتن)

Aver sulla punta delle dita

لوازم میز غذا خوری (کارد و چنگال و قاشق…)

Posata

قاشق و چنگال و کارد نقره ای

Posate d’ argento

حلبی

Latta

لیوان – استکان

Biccheiere

مقتصدانه – اقتصادی

Economicamente

مهم

Importante

کباب کردن – برشته کردن

Arrostire

کباب شده – برشته شده

Arrostito

کباب – کباب شده (صفت)

Arrosto

کباب بره

Arrosto d’ angello

هیایوی بسیار برای هیچ (دود زیاد و کباب کم)

Molto fumo e poco arrosto

بین – میان

Tra

دم لای پا

La coda tra le gambe

بین خودمان هستیم

Siamo tra noi

بزودی

Tra poco

بین پیر و جوان – میانسال

Tra il giovine e il vecchio

یعنی

Cioè

بمجرد – بزحمت

Appena

او تازه بلند شده – به زحمت بلند شده

È appena alzato

به مجرد این که مرا دید، صدایم کرد

Appena mi vide, mi chiamò a sè

هیچ (حالت مفرد) – چندتا ، چند (حالت جمع) – کسی (جملات مثبت) – هیچکس (جملات منفی)

Alcun – o

بدون هیچ رمزی

Senz’ alcun mistero

بدون هیچ ملاحظه

Senza riguardo alcuno

پس از چند روز

Dopo alcuni giorni

هیچ کس نیامده است

Non è venuto alcuno

 

توضیحات:

  1. به جمله دوم درس دقت کنید، کلمه Grande در جلو کلماتی که با حرف بی‌صدا آغاز می‌شوند de آخر را از دست می‌دهد.
  2. Colle ترکیب Con le می‌باشد.
  3. اگر کلمه بعد از Del با حرف بی‌صدا آغاز شود، del  به Dello تبدیل می‌شود (جمله هفتم).

 تمرین:

Ha mangiato bene?

Molto bene, grazie, non mi manva che una tazza di caffè.

un po’ di pazienza, fra dieci minuti abbiamo una fermata.

Ed avrò il tempo di andare al buffè?

A che prò? Il caffè le verrà servitor qui.

portà sorbirlo a suo comodo.

Ma che faro del bicchiere dopo?

Non è un bicchiere di vetro, ma di cartone, che serve una sola volta.

Lo getterdal finestrino.

 

آیا خوب خورده اید؟

خیلی خوب، متشکرم، چیزی کم ندارم جز یک فنجان قهوه.

کمی حوصله، ده دقیقه دیگر توقفی خواهیم داشت.

و آیا من فرصت رفتن به بوفه را خواهم داشت؟

فایده اش چیست؟ قهوه همینجا سرو خواهد شد.

می‌توانید مزمزه کنید، آن‌طور که راحتید.

اما با لیوان بعدا چه خواهم کرد؟

لیوان شیشه ای نیست، بلکه کاغذی است، که تنها یکبار مصرف می‌شود.

دور خواهید انداخت از پنجره.

 

توضیحات

– A che prò? به معنای به چه درد می‌خورد، چه فایده ای دارد؟ به کار می‌رود.