پیدا کردن بار خودم
بارون از روی چترم سرازیر بود و منو اسیر خودش کرده بود. آب رو پیاده رو بالا اومده بود و کفشامو خیس میکرد. موزه هم که دیگه بسته بود. خوب باید چیکار میکردم؟ کاری رو کردم که اغلب رومی ها تو یه همچین لحظه ای انجام میدن. مثل یه مرغابی توی آب واسه خوردن یه قهوه به سمت بار شنا کردم.
تو ایتالیا بارها و کافه ها باهمند. یعنی یه جایی برای خوردن قهوه، صبحونه، ناهار سریع یا یه نوشیدنی و غذای سرپایی همراه دوستان. بارهای ایتالیا مثل مال آمریکاییها محل لم دادن و خوردن انواع نوشیدنی نیست.
برای فرار از بارون، رفتم داخل اولین باری که سر راهم بود و با صدای بسیار مطمئنی گفتم:
barista یه لحظه از کارش دست کشید و از پشت ماشین قهوه ساز نگاه کرد:
– بله، بله، یه قهوه میخوام.
دوتا زن پشت من بودن که اونا هم مثل من سفارش قهوه دادن اما بارمن هیچی ازشون نپرسید.
این اتفاق صبح روز اولی که اومده بودم رم هم برام پیش اومده بود. رفتم جلوی پیشخوان و با اعتماد به نفس کامل گفتم:
Barista هم یه ثانیه ای به من خیره شد و پرسید:
همه کنار پیشخوان داشتند شیر قهوه اشونو مزه مزه میکردن.
– بله، منم یه کاپاچینو میخواستم.
از اینکه به طرز عجیبی تو سفارش caffé و cappuccino موفق نشده بودم، دلسرد شدم . من این همه کلاس رفته بودم. حتی قبل اینکه بیام رم، درسهای اضافه ای خونده بودم که جزو برنامه نبود. اومده بودم تا زبون مدرن ایتالیایی رو خوب و رون صحبت کنم. دستور زبان ایتالیایى رو بلد بودم، کتابهای کلاسیک رو خونده بودم و تو مکالمات گروهی زیادی شرکت کرده بودم. من اومده بودم تو ایتالیا تا یاد بگیرم حرف بزنم. اما حالا یه سوالی داشتم که فقط یه معلم میتونست جواب بده:
– مشکل من با coffee چیه؟
دانیلا زد زیر خنده .
– این دوحرفیه i consonanti doppie. بر خلاف انگلیسی زبونا، ایتالیاییها همیشه دو زوج “f” رو جدا از هم تلفظ میکنن.
با مکثی که بین دو حرف کرد caffé رو اینجوی تلفظ کرد:
– مکث باعث میشه حرف صدادار بیشتر کشیده بشه.
این درس دانیلا بهم کمک کرد تا بعضی چیزا رو بهتر بفهمم. هرچی آدمای جلویی سفارش میدادن، منم سفارش میدادم و صداشونو مثل یه میمون تقلید میکردم.
از اینکه بیش از حد روی حروف تاکید میکردم احساس حماقت میکردم اما هرچی بیشتر تقلید میکردم barista ها کمتر تامل میکردن. بلاخره وقتی یه بعد ازظهر barista بدون اینکه بهم نگاه کنه و سوالی بپرسه، دسته دستگاه اسپرسو پایین کشید تا برام قهوه بریزه، دیگه میخواستم جشن بگیرم.
بلاخره تونستم درست بگم .
این موضوع مال چند هفته پیش بود و حالا من حرفه ای شدم. مثل یه ایتالیایی مادرزاد قهوه سفارش میدم و حتی مثل یه ایتالیایی اصیل بارمو پیدا میکنم .
دوتا baristas مو قرمز همیشه تا منو میبینن میگن:
من عاشق اونا و دیوارهای قرمز بارشون بودم. جدیدا اونا دیوارها رو با چوبهای تیره و چراغهای شیشه ونیزی تزئین کردن. اولین بار اتفاقی از اونجا رد میشدم، اما دفعه دیگه که برگشتم فکر کردم تو خونه خودمم.
حالا هر روز صبح میرم اونجا. درست موقعی که بچه مدرسه ایها میزهای جلو و عقبو پر کردن، دور هم نشستن و حرفهای بزرگترا رو میزنن، یه شیرینی انتخاب میکنم، قهوه مو سفارش میدم و میشینم همون وسطا و روزنامه مو باز میکنم .