Sonohra

لوکا (Luca) و دیگو فاینللو (Diego Fainello) دو برادر 22 و 25 ساله، متولد ورونا (Verona) هستند که گروه سونورا (Sonohra) رو تشکیل دادن. بسته به طرز تلفظ، سونورا چندتا معنی میده. اگه به صورت sono ora تلفظ بشه به معنی « صدای حالا » و اگه Sonora تلفظ بشه به معنی «صدادار و طنین انداز» هست.

این دو برادر تو یه خانواده هنرمند بزرگ شدن. اونا میگن: « ما با هنر بزرگ شدیم، پدربزرگمون ویلونیست حرفه ای بود. مادر خواننده و پدر عکاس. ما همیشه به ترانه های سالهای شصت و هفتاد گوش میکردیم. به ترانه های بلوز دهه پنجاه و به بعضی از ترانه های دهه هشتاد. تو دهسال اخیر ما ترانه های خواننده هایی مثل بریان آدامز، بن جوی، بی بی کینگ، دایر استریز و برادران بلوز، حتی آهنگهایی واسه رقص مثل ” بچه ها – “Children از رابرت مایلزو، تو جمع یا واسه خودمون اجرا میکردیم تا اینکه امسال تصمیم گرفتیم اولین آلبوممون Liberi da sempre رو منتشر کنیم.»

خب ظاهرا شروع بدی نداشتن و با این سابقه تونستن مقام اولی سن رموی 2008 رو کسب کنن. بهتره خودتون به ترانه «L’amore» گوش کنید و ببینید شایستگی مقام اول رو داشته یا نه .

Sonohra

Module cannot be rendered as the requested content is not (longer) accessible. Contact the administrator to get access.

 

Guardo il cielo
به آسمان نگاه می‌کنم،


e non vedo altro colore
و نمی‌توانم رنگ دیگری ببینم.


Solo grigio piombo
فقط خاکستری سربی،


che mi spegne il sole
که خورشید مرا خاموش کرده.


L’unica certezza
تنها چیزی که مانده،


e’ gli occhi che io ho di te
چشمانی است که من از تو دارم.


Due fotografie
دو عکس،


e’ tutto cio’ che rimane
همه چیزی است که باقی مانده.


Sul mio letto
روی تختم،


il vento le fa volare
باد آنها را به پرواز در می‌آورد.

La distanza che ci divide
فاصله ای که ما را جدا می‌سازد،


fa male anche a me
مرا نیز ناراحت میکند.


Se non vai via
اگر نروی،


l’amore e’ qui
عشق اینجاست.


Sei un viaggio che non ha
در سفری هستی که،

ne’ meta ne’ destinazione
هیچ هدف و مقصودی ندارد.


Sei la terra di mezzo
در سرزمینی هستی میان،


dove ho lasciato il mio cuore cosi
جایی که قلبم را چنین رها کرده ام.


Sono solo anch’io,
من نیز تنها هستم،


come vivi tu, cerco come te
همانطور که تو هستی، مانند تو جستجو میکنم،


L’amore
عشق را.

Quel che so di te
چیزی که از تو می‌دانم،


e’ soltanto il tuo nome
تنها اسم توست.


La tua voce suona
صدای تو می‌خواند،


in questa canzone
در این ترانه.


Musica e parole
موسیقی کلماتی است،


emozioni che scrivo di noi
احساساتی است، که از خودمان نوشته ام.


Se non vai via
اگر نروی،


il mondo e’ qui
دنیا اینجاست.

Sei un viaggio che non ha
در سفری هستی که،

ne’ meta ne’ destinazione
هیچ هدف و مقصودی ندارد.


Sei la terra di mezzo
در سرزمینی هستی میان،


dove ho lasciato il mio cuore cosi
جائیکه قلبم را چنین رها کرده ام.


Sono solo anch’io,
من نیز تنها هستم،


come vivi tu, cerco come te
همانطور که تو هستی، مانند تو جستجو می‌کنم،


L’amore
عشق را

L’amore
عشق را

Cambia il cielo i tuoi occhi no
آسمان را تغییر بده، اما چشمانت را نه


come vetro e’ l’amore che sei
عشقی که هستی، مانند شیشه است (شفاف است).