گولی المو و همسرش جوانا برای تعطیلات تابستان آینده برنامه ریزی می‌کنند. آنها می‌خواهند به یک سفر دریایی بروند و می‌خواهند بدانند که کجا و چه وقت بروند و از کدام خط دریایی استفاده کنند.

La Crociera sull’ Oceana 1

Guglielmo: Dai un’ occhiata a questi cataloghi. Li ho avuti dall’agenzia di viaggio di fronte al mio ufficio. Possiamo scegliere fra diversi bellissimi viaggi.

Giovanna: Fammi vedere! Va’ bene, io ho già scelto il mio favorito!

Guglielmo: Ehi dico, quello è solo il primo e il più costoso. Guarda gli altri. Dovrebbero essere più in linea con le nostre possibilità.

Giovanna: Va’ bene, ma quando dovremmo andare? Se andiamo in estate è troppo caldo, e in primavera piove troppo.

Guglielmo: Hai ragione. Forse dovremmo andare in autunno. Quel periodo è veramente bello e anche un pò più economico.

Giovanna: Okey. Va bene in autunno, ma cosa facciamo con mia madre? Ricordati che viene a visitarci in ottobre

Guglielmo: Be’ forse potremmo portarla con noi. Potrebbe divertirsi moltissimo!

Giovanna: Tesoro, sei sicuro? Davvero? Ma in questo caso sarà più costoso. Mmm…a meno che…forse, lei volesse pagare per il suo biglietto? Naturalmente vuole!

Guglielmo: Bene, perchè non le telefoni domani? Così, possiamo decidere dove andare dopo che le hai parlato.

Giovanna: perfetto, mamma sarcosì entusiasta! Che bell’ idea.

Guglielmo: Oh, mi vengono solo occasionalmente.

 

سفر روی اقیانوس(1)

گولی المو: بیا به این کاتالوگ‌ها نگاه کنیم. من آنها را از آژانس مسافرتی روبروی اداره ام گرفته ام. می‌توانیم از میان سفرهای زیبا انتخابی داشته باشیم.

جوانا: بگذار ببینم! خیلی خوب، من قبلا انتخابم را کرده ام.

گولی المو: هی، این فقط اولین مورد است و خیلی گران قیمت. به بقیه نگاه کن. بایستی موارد بیشتری با توانایی ما وجود داشته باشد.

جوانا: بسیار خوب، اما ما کی خواهیم رفت؟ اگر در تابستان برویم خیلی گرم است، و در بهار هم بارندگی زیاد است.

گولی المو: دلیل خوبی است. شاید بتوانیم پاییز برویم. آن زمان واقعا زیباست و همچنین کمی ارزانتر است.

جوانا: بسیار خوب، در پاییز، اما مادرم را چه کنیم؟ به یاد داشته باش که او در اکتبر برای دیدن ما می‌آید.

گولی المو: خوب شاید بتوانیم او را با خود ببریم. بیشتر می‌تواند خوش بگذرد.

جوانا: عزیزم، مطمئن هستی؟ واقعا؟ اما در این صورت هزینه بیشتر خواهد شد. مم… مگر اینکه…شاید او بخواهد پول بلیط خودش را بدهد؟ طبیعتا خواهد داد.

گولی المو: خوب است، چرا فردا به او تلفن نمی کنی؟ در این صورت، می‌توانیم وقتی با او صحبت کردی، تصمیم بگیریم.

جوانا: بسیار عالی است. مامان هیجان زده خواهد شد. چه ایده خوبی.

گولی المو: اوه، من فقط تصادفی گفتم.